علت ترس و تنفر از چیزهایی که درک نمی کنیم چیست؟

ترس و نفرت از ناشخناخته ها

ترس و نفرت از چیزهایی که درک نمی کنیم


چرا انسان‌ها از چیزهایی که درک نمی‌کنند متنفر می‌شوند؟ یک کاوش عمیق در دلایل روانشناختی

انسان به عنوان موجودی کنجکاو و جستجوگر همواره در پی یافتن پاسخ برای پرسش‌های خود بوده است. اما در مواجهه با پدیده‌ها و مفاهیمی که درک آن‌ها دشوار است، واکنش‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهد. یکی از رایج‌ترین این واکنش‌ها، نفرت یا دوری گزینی از آن موضوع است. اما چرا ما به جای تلاش برای درک، از چیزهایی که نمی‌دانیم متنفر می‌شویم؟ در این مقاله به بررسی دلایل روانشناختی این پدیده می‌پردازیم. یکی از تحقیقات علمی که به بررسی ترس از ناشناخته‌ها پرداخته است، مطالعه‌ای است که در دانشگاه فناوری کالیفرنیا انجام شده، این تحقیق نشان داد که وقتی افراد با موقعیت‌هایی روبرو می‌شوند که میزان بالایی از عدم اطمینان را در بر دارند، دو منطقه از مغز به نام‌های آمیگدال و قشر اربیتوفرونتال فعال می‌شوند. این مناطق مغزی با پردازش ترس و تصمیم‌گیری مرتبط هستند و فعال شدن آن‌ها می‌تواند منجر به احساس ترس و اضطراب شود.

علت ترس و تنفر از چیزهایی که درک نمی کنیم چیست

ترس از ناشناخته‌ها: ریشه‌ای عمیق در ناخودآگاه

ترس از ناشناخته‌ها یکی از بنیادی‌ترین و قدیمی‌ترین ترس‌های انسان است. در طول تاریخ، انسان‌ها برای بقا مجبور بودند تهدیدهای ناشناخته‌ای مانند حیوانات وحشی، بیماری‌ها و پدیده‌های طبیعی را تشخیص دهند و از آن‌ها دوری کنند. این ترس در ناخودآگاه ما ریشه دوانده و باعث می‌شود که در مواجهه با هر چیز جدید و نامفهومی، احساس خطر کنیم. اما علت ترس و تنفر از چیزهایی که درک نمی کنیم چیست ؟

عوامل روانشناختی تقویت‌کننده ترس از ناشناخته‌ها:

 احساس نا امنی:

وقتی چیزی را درک نمی‌کنیم، احساس می‌کنیم کنترل اوضاع را از دست داده‌ایم و این احساس ناامنی می‌تواند منجر به اضطراب و ترس شود.

 

  1. تحقیق در مورد ترس از ناشناخته‌ها:

    • یک مطالعه منتشر شده در مجله روان‌شناسی اجتماعی و شخصیت نشان داد که افراد تمایل دارند از موقعیت‌های ناشناخته یا نامعلوم دوری کنند زیرا این موقعیت‌ها به آن‌ها احساس ناامنی و اضطراب می‌دهد. این تحقیق نشان داد که وقتی افراد با ناشناخته‌ها مواجه می‌شوند، فعالیت مغز در مناطقی که با اضطراب و استرس مرتبط هستند، افزایش می‌یابد.

  2. تاثیر عدم دانش بر احساسات انسان:

    • در تحقیقی که در مجله علوم اعصاب شناختی منتشر شده است، نشان داده شد که وقتی افراد با اطلاعات ناقص یا نادرست مواجه می‌شوند، سیستم عصبی آن‌ها به گونه‌ای واکنش نشان می‌دهد که انگار تهدیدی واقعی وجود دارد. این واکنش‌ها شامل افزایش ضربان قلب و ترشح هورمون‌های استرس مانند کورتیزول است.

  3. مطالعه رفتارهای اجتنابی:

    • مطالعه‌ای که در دانشگاه هاروارد انجام شده است، نشان داد که عدم درک صحیح از یک موضوع می‌تواند منجر به رفتارهای اجتنابی شود. افراد تمایل دارند از موقعیت‌ها، افراد یا چیزهایی که نمی‌فهمند دوری کنند، زیرا این عدم دانش به آن‌ها احساس ناامنی می‌دهد.

 تهدید هویت:

اطلاعات جدیدی که با باورهای قبلی ما در تضاد است، ممکن است هویت ما را به چالش بکشد و باعث شود احساس کنیم که باید خودمان را تغییر دهیم.

 این پدیده در روان‌شناسی به عنوان “ناسازگاری شناختی” (Cognitive Dissonance) شناخته می‌شود و مطالعات بسیاری در این زمینه انجام شده است. زمانی که افراد با اطلاعات جدیدی مواجه می‌شوند که با باورهای قبلی آن‌ها در تضاد است، ممکن است دچار احساس ناراحتی و استرس شوند و این موضوع می‌تواند هویت و باورهای آن‌ها را به چالش بکشد.

  1. تحقیق در مورد ناسازگاری شناختی:

    • مطالعهٔ کلاسیک لئون فستینگر در سال ۱۹۵۷، که به عنوان بنیان‌گذار نظریهٔ ناسازگاری شناختی شناخته می‌شود، نشان می‌دهد که وقتی افراد با اطلاعاتی مواجه می‌شوند که با باورهای قبلی‌شان در تضاد است، دچار ناراحتی روانی می‌شوند. فستینگر اشاره می‌کند که افراد تلاش می‌کنند این ناسازگاری را کاهش دهند، یا با تغییر باورهای خود یا با نادیده‌گرفتن اطلاعات جدید.

  2. اثر ناسازگاری شناختی در تغییر رفتار:

    • تحقیقی که توسط دانشگاه استنفورد انجام شده است، نشان می‌دهد که اطلاعات جدید می‌تواند به تغییر رفتار و نگرش‌های فرد منجر شود. در این مطالعه، به دانشجویان اطلاعات جدیدی در مورد اثرات منفی سیگار داده شد. نتیجه نشان داد که این اطلاعات باعث شد برخی از دانشجویان تصمیم به ترک سیگار بگیرند و باورهای خود را در مورد سیگار تغییر دهند.

  3. تاثیر ناسازگاری شناختی بر هویت شخصی:

    • مطالعه‌ای که در دانشگاه ییل انجام شده است، نشان می‌دهد که مواجهه با اطلاعات متضاد با باورهای قبلی می‌تواند باعث تجدیدنظر در هویت فردی شود. در این تحقیق، وقتی افراد با اطلاعات جدیدی در مورد تفاوت‌های فرهنگی مواجه شدند، برخی از شرکت‌کنندگان احساس کردند که باید نگرش‌های خود را نسبت به فرهنگ‌های دیگر تغییر دهند.

 احساس حقارت:

درک نکردن یک موضوع، ممکن است باعث شود احساس کنیم که نسبت به دیگران کمتر باهوش یا توانا هستیم.

 

  1. تحقیق در مورد اضطراب عملکرد:

    • در مطالعه‌ای که توسط دانشگاه استنفورد انجام شده است، نشان داده شده که دانش‌آموزانی که احساس می‌کنند مفاهیم درسی را به خوبی درک نمی‌کنند، اعتماد به نفس کمتری دارند و به توانایی‌های خود شک می‌کنند. این موضوع به ویژه در آزمون‌ها و ارزیابی‌ها بارزتر است.

  2. اثر داندینگ-کروگر:

    • اثر داندینگ-کروگر یکی از پدیده‌های روان‌شناختی است که نشان می‌دهد افراد ناآگاه یا با دانش کم، تمایل دارند توانایی‌های خود را بیشتر از حد واقعی ارزیابی کنند. مطالعه‌ای در دانشگاه کرنل نشان داد که افراد با دانش کمتر در یک موضوع خاص، نسبت به افراد با دانش بیشتر، تمایل دارند که خود را باهوش یا توانمند ببینند. از این رو به محض مواجهه با تناقض دچار ترس یا خشم می شوند.

  3. تأثیر عدم اطمینان شناختی:

    • تحقیقی که در مجله روان‌شناسی تربیتی منتشر شده است، نشان داد که دانش‌آموزانی که درک کاملی از یک موضوع ندارند، احتمالاً احساس می‌کنند که در مقایسه با هم‌کلاسی‌های خود کمتر باهوش هستند. این موضوع می‌تواند به کاهش عملکرد تحصیلی و افزایش اضطراب در محیط‌های آموزشی منجر شود.

چرا از علم متنفر می‌شویم؟ پارادوکسی جذاب

شاید عجیب به نظر برسد که انسان‌ها از علمی که قرار است به آن‌ها در درک جهان کمک کند، متنفر شوند. اما دلایل مختلفی برای این پدیده وجود دارد:
پیچیدگی علم: بسیاری از مفاهیم علمی، به ویژه در حوزه‌هایی مانند فیزیک کوانتوم و زیست‌شناسی مولکولی، بسیار پیچیده و فراتر از درک شهودی ما هستند. این پیچیدگی می‌تواند باعث سردرگمی و حتی ترس شود.
زبان تخصصی: دانشمندان اغلب از زبان تخصصی و اصطلاحاتی استفاده می‌کنند که برای عموم مردم قابل فهم نیست. این امر باعث ایجاد یک فاصله بین علم و مردم می‌شود.
تضاد با باورهای قبلی: برخی از یافته‌های علمی ممکن است با باورهای مذهبی، فرهنگی یا سیاسی افراد در تضاد باشد. در این صورت، افراد ممکن است به جای پذیرش واقعیت، آن را رد کنند.
ترس از تغییر: پذیرش اطلاعات علمی جدید، ممکن است نیازمند تغییر در باورها و رفتارهای ما باشد. این تغییر می‌تواند ترسناک و دشوار باشد.
چرا به جای علم، به خرافات و شبه‌علم روی می‌آوریم؟
خرافات و شبه‌علم‌ها اغلب پاسخ‌های ساده و قابل فهمی برای پرسش‌های پیچیده ارائه می‌دهند. آن‌ها به جای ارائه شواهد علمی، به احساسات و باورهای ما متکی هستند. به همین دلیل، بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند به جای تلاش برای درک پیچیدگی‌های علم، به باورهای ساده و قابل هضم پناه ببرند.

دلایل روانشناختی گرایش به خرافات:
نیاز به معنا: خرافات و شبه‌علم‌ها به ما کمک می‌کنند تا به جهان اطراف خود معنا و نظم ببخشیم.
احساس کنترل: باور به خرافات، به ما احساس کنترل بیشتری بر رویدادهای زندگی می‌دهد.
تسکین اضطراب: خرافات می‌توانند به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با اضطراب و ناامنی مورد استفاده قرار گیرند.

نتیجه‌گیری
اگر چه افرادی که دارای تواضع علمی یا یادگیرنده هستند به دنبال درک مفاهیم جدید بوده و یادگیری باعث خوشحالی آنها می شود. اما بسیاری از افراد در مواجهه با چیزهایی که درک نمی کنند احساس ترس و نفرت را تجربه می کنند. برخی به شبه علم ها و خرافات روی می آورند و برخی دیگر به پرخاش و مقابله با چیزهایی که از درک آن عاجزند بر می آیند تا کاستی های ذهنی، اجتماعی و ترسهای خود را پنهان کنند. از این رو توجه به توسعه فردی و تمرین دادن ذهن برای مواجهه با ناشناخته های علمی می تواند در رشد ما و جامعه بسیار موثر باشد.

وحید زارعی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

با ما در تماس باشید

منتظر نظرات و پیام های شما هستیم

ما در مجموعه دیگرگونه آماده ایم تا به سوالات، نظرات و درخواست های شما پاسخ دهیم، بهترین روش ارتباطی با ما از طریق تکمیل فرم تماس و یا ارسال ایمیل می باشد پاسخ شما حداکثر پس از دو روز کاری ارسال خواهد شد. همچنین می توانید از طریق پیام رسان واتس اپ با ما در تماس باشید.

    پیام رسان واتساپ

    09031324777

    ایمیل پشتیبانی

    info@digargooneh.com

    آدرس دفتر

    شهرک صنعتی سفیدرود

    خانهمحصولاتمعرفی کتابمقالات