نسل آینده برای زندگی به چه هوش و استعدادی نیاز دارد؟

تاثیر هوش و استعداد در زندگی

هوش و استعداد همیشه یکی از پر تکرار ترین کلمات به خصوص در بین پدران و مادران برای توصیف خاص بودن فرزندشان است. گاهی هم این کلمات بهانه های ما برای عدم دستیابی به برخی مهارتها و موقعیت هاست. اما واقعا این موارد چقدر در موفقیت ما نقش دارند و اصولا ما برای موفقیت به تعبیر ساده و یا برای زندگی به خصوص در دهه های آینده به چه هوشی نیاز داریم و سرمایه گذاری در چه مسیری برای خودمان و فرزندانمان مفیدتر و پرثمرتر خواهد بود؟

برای درک بهتر این موضوع بهتر است مروری کنیم بر نحوه عملکرد مغز و تعریف هوش و استعداد

ما همانند همه جانداران و به خصوص پستانداران به میزانی از هوش برای زندگی نیازمندیم، مغز اعجاب انگیز ما با ترکیبی از احساسات و منطق در موقعیت های گوناگون تصمیم گیری می کند و کیفیت و سرعت این تصمیم گیری ها می تواند بر کیفیت عملکرد و نتایج آن اثر گذار باشد. ساختار مغز ما توسط ژن هایی که از نیاکان ما به ارث رسیده ایجاد شده، که ممکن است در برخی از ما با توجه به وراثت یا تغدیه یا شرایط زندگی پدر و مادر و غیره تفاوتهایی داشته باشد که بر عملکرد و استعدادهایمان نیز موثر باشد.

مغز انسان از میلیاردها سلولی به نام نورون تشکیل شده است. میانگین وزن مغز یک بزرگسال حدود ۱۳۵۰ گرم است و از ۶۰٪ چربی، باقیمانده شامل آب، پروتئین، کربوهیدرات و نمک است. مغز از نورون ها، سلول های گلیال، سلول های بنیادی عصبی و عروق خونی تشکیل شده است. دوراماتر یک بافت سخت و الاستیک است که مغز را محافظت و تقویت می کند. این بافت از ترکیبی از پروتئین ها، چربی ها و کلاژن تشکیل شده است.

مغز مسئول کنترل و هماهنگی عملکردها و واکنش های بدن است. این اطلاعات حسی را از بقیه بدن دریافت می کند و از آن اطلاعات برای تصمیم گیری استفاده می کند. مغز از بسیاری از بخش ها تشکیل شده است که همه به عنوان یک تیم با هم کار می کنند. مخ بزرگترین بخش مغز است و مسئول فکر کردن، یادگیری و کنترل حرکات ارادی است. مخچه مسئول تعادل و هماهنگی است. ساقه مغزی بسیاری از عملکردهای خودکار بدن را کنترل می کند، مانند تنفس و ضربان قلب.

شاید ابتدا اینطور به نظر برسد که هر چه مغز بزرگتر باشد هوش ما نیز بیشتر خواهد بود، هرچند این گزاره غلط نیست و اغلب موجوداتی که مغز بزرگتری دارند از هوش و حافظه بهتری برخوردار هستند، اما الزاما همه توانمندی های مغز ما مرتبط با اندازه آن نیست، بلکه پیچیدگی و نوع و کیفیت و تعداد اتصالات نورون ها در مغز ما می تواند توانمندی مغز ما را مشخص کند.

اگر چه مغز ما به نسبت پیشینیان دورمان و یا گونه های نزدیک به ما بزرگ تر است اما تحقیقاتی نشان می دهد که مغز ما به نسبت اجداد چند هزار سال اخیر کمی کوچک تر شده است.

به طور مثال این تحقیق When and why did human brains decrease in siz | EurekAlert!

و یا ممکن است مغز ما به نسبت برخی جانداران کوچکتر باشد.

به طور مثال در تصویر می‌بینیم که وزن مغز انسان به نسبت بک فیل بالغ تقریبا نصف است اما تعداد نورون ها در مغز انسان چیزی حدود 3 برابر مغز یک فیل بالغ است.

کوچک شدن مغز همان اتفاقی که ظاهرا در قرن های اخیر برای مغز ما افتاده است. اما پیچیدگی آن و تعداد نورون ها بیشتر شده؛

نورون ها ( یا سلول های عصبی نامیده می شوند) واحدهای بنیادی مغز و سیستم عصبی هستند، سلول هایی که مسئول دریافت ورودی حسی از جهان خارجی، ارسال دستورات حرکتی به عضلات ما و تبدیل و انتقال سیگنال های الکتریکی در هر مرحله هستند. بنابراین اگر چه ممکن است مغز ما به نسبت برخی دیگر از موجودات و یا اجدادمان کوچک تر شده باشد اما این کیفیت و پیجیدگی و تعداد اتصالات عصبی مغز است که کیفیت عملکرد آن را نشان می دهد. اتصالات عصبی در مغز، ارتباطات بین نورون ها هستند که به آن ها کمک می کنند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را در مغز منتقل کنند. این ارتباطات بین نورون ها، از طریق سیناپس ها ایجاد می شوند که محلی است که دو نورون به یکدیگر متصل می شوند و اطلاعات را از یک نورون به نورون دیگر منتقل می کنند.

. نکته دیگر که در واقع مبحث اصلی این مقاله نیز است؛ اهمیت تقویت بخش های مختلف مغز بر اساس نیازها و نوع زندگی ماست.

بر خلاف آنچه برخی افراد و شبه علم ها مطرح می کنند، در اغلب مواقع مغز ما توانایی تغییر نوع اتصالات و یا همان استعداد ها و مهارتها را دارد. اگر چه ما با میزانی از انواع هوش و استعداد که بر اساس فاکتوهایی مانند ژن، تغدیه والدین، دوران رشد و … پا به این جهان می گذاریم اما این به معنی تغییر ناپدیری مغز ما نیست. بلکه مغز ما بر اساس قوانین نوروپلاستیسیته توانایی تغییر خود را در جهت نیازهایمان دارد. اجازه دهید پیش از آنکه بگوییم ما چطور میتوانیم برخی از استعدادها یا مهارتهای خود را تقویت کنیم به این موضوع بپردازیم که انواع هوش کدامند؟

مقاله گاردنر در سال ۱۹۸۳ منتشر شد و نظریه هوش‌های چندگانه را معرفی کرد. این نظریه می‌گوید که هوش یک توانایی یکپارچه و کلی نیست، بلکه شامل هشت نوع مختلف است که هر کدام در زمینه‌های مختلف فعالیت ذهنی به کار می‌روند. این هشت نوع هوش عبارتند از:

  • هوش زبانی: توانایی استفاده از زبان برای بیان و درک مفاهیم
  • هوش منطقی-ریاضی: توانایی استفاده از منطق، استدلال و اعداد برای حل مسائل
  • هوش فضایی: توانایی تصور، تجسم و تفسیر فضا و شکل‌ها
  • هوش بدنی-حرکتی: توانایی کنترل و هماهنگی بدن و حرکات
  • هوش موسیقایی: توانایی درک و خلق صدا، ریتم و الگوهای موسیقی
  • هوش درون‌فردی: توانایی درک خود، احساسات و انگیزه‌ها
  • هوش بین‌فردی: توانایی درک دیگران، احساسات و رفتارهای آن‌ها
  • هوش طبیعت‌گرا: توانایی درک و تفسیر الگوها و رابطه‌های طبیعت

گاردنر معتقد است که هر فرد دارای ترکیب منحصر به فردی از این هشت نوع هوش است و محدود به یک نمره IQ نمی‌شود. این نظریه باعث شده است که بسیاری از معلمان و مؤسسات آموزشی راه‌کارهای جدید و خلاقانه‌ای برای آموزش دانش‌آموزان با توجه به تنوع هوش‌های آن‌ها پیدا کنند. البته انتقاداتی به این شیوه ها وارد است که شاید در مقالات بعدی به آنها اشاره کنم.

مقاله دوم در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و نظریه هوش موفقیت‌آمیز را برای آموزش و ارزیابی دانش‌آموزان معرفی کرد. این نظریه توسط رابرت استرنبرگ، روانشناس آمریکایی، ارائه شده است. این نظریه می‌گوید که هوش موفقیت‌آمیز شامل سه نوع تفکر است:

  • تفکر تحلیلی: توانایی بررسی، مقایسه و انتقاد از مفاهیم و مسائل
  • تفکر خلاق: توانایی ابداع، تولید و نوآوری در مفاهیم و مسائل
  • تفکر عملی: توانایی کاربرد، اجرا و تطبیق مفاهیم و مسائل با محیط

استرنبرگ و همکارش گریگورنکو معتقدند که آموزش برای هوش موفقیت‌آمیز به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنند و با تعادل بین سه نوع تفکر، به چالش‌های زندگی پاسخ دهند. آن‌ها راه‌کارهای عملی برای طراحی درس‌ها، فعالیت‌ها و آزمون‌هایی را که سه نوع تفکر را در بر می‌گیرند، ارائه می‌دهند.

شاید پیشینیان ما بیشتر به هوش های طبیعت گرا و یا هوش بدنی و حرکتی نیاز داشتند. آنها به مهارتهایی برای زنده ماندن در طبیعت، تشخیص سریع حرکات پیرامون و کار جمعی برای شکار و ردیابی محتاج بودند اما زندگی امروز ما با آنها کاملا متفاوت است. ما در دنیایی زندگی می کنیم که ماشین ها بسیاری از نیازهای ما را برطرف می کنند. همچنین ما ترسی از اینکه توسط یک حیوان وحشی شکار شویم نداریم. اما در عوض ما به انواع دیگری از هوش و استعداد نیاز داریم. ما باید بتوانیم به سرعت پیرامون خود را تحلیل کنیم. باید بتوانیم به حل مساله بپردازیم.

به نظر می‌رسد که انسانهای امروزی به انواع دیگری از هوش و استعداد نیاز دارند، زیرا زندگی مدرن پیچیده و چالش‌برانگیز است. برخی از انوع هوش‌هایی که ممکن است در زندگی امروزی مفید باشند عبارتند از:

  • هوش هیجانی: توانایی درک و کنترل احساسات خود و دیگران.
  • هوش سیاسی: توانایی شناخت و تحلیل قدرت، روابط و منافع در محیط‌های اجتماعی.
  • هوش سیال: توانایی تفکر انتزاعی، منطقی، شناسایی الگوها، حل مشکلات و تشخیص روابط.
  • هوش متبلور: توانایی بهره‌گیری از دانش و تجربه‌های آموخته شده.
  • هوش میان‌فردی: توانایی برقراری ارتباط و همکار

حال سوال اینجاست که آیا این انواع هوش ثابت است یا می توان آنها را تقویت کرد. همانطور که در ابتدای مقاله مطرح کردم میزانی از هوش و استعداد ما ذاتی است. ما آنها را از ژنهایمان به ارث برده ایم. و یا ممکن است در یک رویداد اتفاقی بر اساس شرایط مادر‍، جنین ما دارای موهبتی خاص شود. که این موضوع میتواند موجب شود در برخی موضوعات دارای استعداد ذاتی باشیم. مثلا برای یادگیری موسیقی زمان کمتری صرف کنیم و یا توانایی ذاتی ما در یادگیری زبان های دیگر بهتر از دیگران باشد. اما علم به ما نشان می دهد که هر چه ما در یک موضوعی بیشتر تلاش کنیم، مغز ما اتصالات عصبی خود را تغییر می دهد.

از این رو باید بدانیم بر اساس اینکه چه شرایط زندگی را مایلیم انتخاب کنیم و به کدام مسیر برویم می توانیم مغز خود را نیز تقویت کنیم. مطالعات نشان می دهد مغز انسان با انجام برخی تمرینات می تواند اتصالات خاص خود را تقویت نموده و همانطور که یک ورزشکار عضلات خاص خود را تقویت می کند توانایی های مغزی و فکری ما نیز بهبود خواهد یافت.

6 دیدگاه

  • مقاله بسیار خوبی بود. ثابت نبودن هوش و امکان پیشرفت برای همه با استعدادهای متفاوت( با صرف زمان بیشتر) نکته مورد علاقه من در این مقاله بود. سپاس از شما

    • سپاس از توجه شما به این مطلب، بله تشخیص درست استعداد و یا علاقه صرفا پیشران هایی هستند که باعث استفاده بهینه از منابع ما می شوند و الزاما کم بودن استعداد به معنی عدم توانایی در رسیدن به علایق نیست

  • نکته امیدوار کننده در این مقاله این است که محدودیت برای افراد وجود ندارد و بعد از به دست آمدن نمره تست هوش هر فرد میتواند با توجه به علاقمندی هایش خود را به اهدافش نزدیک کند.

    • سپاس از همراهی شما با دیگرگونه، بله همینطور که فرمودید تست ها ثابت نیستند و صرفا وضعیت فعلی ما را مشخص می کنند در حالی که با انجام تمرینات می توان تغییراتی در میزان هوش ایجاد کرد.

  • خیلی جالب بود همیشه فکر می کردم اگر در یک حوزه ای استعداد ندارم دیگه امکان پیشرفت نیست اما این مطلب نشون میده فقط ممکنه زمان بیشتر و تمرین بیشتر نیاز داشته باشم. خیلی عالی بود

    • سپاس از حسن توجه شما بله همینطور است اگر استعداد وعلاقه خود را درست کشف کنید سریعتر به هدف می رسید اما تحقیقات جدید نشان می دهد استعداد و هوش نیست می تواند ساختنی باشد و با تمریناتی می توان ساختار عصبی مغز را تغییر داد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

با ما در تماس باشید

منتظر نظرات و پیام های شما هستیم

ما در مجموعه دیگرگونه آماده ایم تا به سوالات، نظرات و درخواست های شما پاسخ دهیم، بهترین روش ارتباطی با ما از طریق تکمیل فرم تماس و یا ارسال ایمیل می باشد پاسخ شما حداکثر پس از دو روز کاری ارسال خواهد شد. همچنین می توانید از طریق پیام رسان واتس اپ با ما در تماس باشید.

    پیام رسان واتساپ

    09031324777

    ایمیل پشتیبانی

    info@digargooneh.com

    آدرس دفتر

    شهرک صنعتی سفیدرود

    خانهمحصولاتمعرفی کتابمقالات