چرا و چطور خرید می‌کنیم: نقش عوامل ناخودآگاه در خرید

روانشناسی خرید

روان‌شناسی خرید یکی از حوزه‌های جذاب و پویا در مطالعه رفتار مصرف‌کننده است که به بررسی انگیزه‌ها و فرآیندهای ذهنی پشت تصمیمات خرید می‌پردازد. برخلاف تصور رایج که تصمیم‌گیری‌های خرید صرفاً آگاهانه و منطقی هستند، تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که عوامل ناخودآگاه نقش کلیدی در شکل‌دهی به رفتار مصرف‌کنندگان ایفا می‌کنند. این مقاله با تمرکز بر روان‌شناسی خرید، به تحلیل چگونگی تأثیرگذاری عوامل ناخودآگاه بر تصمیمات خرید و نقش ابزارهای علمی در درک این فرآیندها می‌پردازد. با استفاده از مطالعات معتبر، این نوشتار به بررسی تعاملات زیست‌شناختی، تأثیرات اجتماعی و ابزارهای عصبی در رفتار خرید می‌پردازد.

تأثیر تعاملات زیست‌شناختی و محیطی بر روان‌شناسی خرید

یکی از جنبه‌های کلیدی در روان‌شناسی خرید، تأثیر تعاملات زیست‌شناختی و محیطی بر تمایل به خرید است. مطالعه‌ای توسط Swaffield و Sierra Jimenez (2024) نشان می‌دهد که شرایط محیطی، مانند وضعیت اقتصادی، می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی بر انتخاب‌های مصرف‌کنندگان اثر بگذارد. برای مثال، در شرایط اقتصادی سخت، تمایل به خرید محصولات زینتی در زنان به میزان 1.047 (p = 3.812 × 10⁻⁹) و محصولات نشان‌دهنده ثروت به میزان 1.471 (p = 6.419 × 10⁻¹¹) کاهش می‌یابد. این یافته‌ها حاکی از آن است که عوامل ناخودآگاه، مانند احساس امنیت اقتصادی، به‌طور غیرمستقیم رفتار خرید را هدایت می‌کنند.

این مطالعه تأکید می‌کند که روان‌شناسی خرید نه‌تنها به ویژگی‌های ذاتی افراد، بلکه به شرایط محیطی نیز وابسته است. برای نمونه، در شرایط ناامنی اقتصادی، مصرف‌کنندگان ممکن است به‌صورت ناخودآگاه به سمت خرید محصولات ضروری‌تر گرایش پیدا کنند، حتی اگر این تصمیم به‌صراحت در ذهنشان شکل نگرفته باشد.

نقش تأثیرات اجتماعی در تصمیم‌گیری‌های ناخودآگاه

تأثیرات اجتماعی یکی دیگر از عوامل مهم در روان‌شناسی خرید هستند که اغلب به‌صورت ناخودآگاه عمل می‌کنند. Bhukya و Paul (2023) در مرور سیستماتیک خود نشان دادند که تعاملات اجتماعی، مانند نظرات دیگران، فشارهای گروهی یا هنجارهای اجتماعی، می‌توانند خریدهای برنامه‌ریزی‌نشده را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهند. این مطالعه نشان می‌دهد که مصرف‌کنندگان ممکن است تحت تأثیر توصیه‌های غیرمستقیم یا رفتارهای جمعی، بدون آگاهی کامل، تصمیم به خرید بگیرند.

به‌طور خاص، تأثیرات اجتماعی می‌توانند در شرایط خاص، مانند بحران‌های اقتصادی، الگوهای خرید غیرمنتظره‌ای ایجاد کنند. برای مثال، در زمان بحران‌های اقتصادی، برخی مطالعات نشان داده‌اند که خرید لوازم آرایشی ممکن است به دلیل پدیده‌ای به نام “اثر لبخند” افزایش یابد. این پدیده بیان می‌کند که مصرف‌کنندگان، به‌ویژه زنان، در شرایط استرس‌زا به سمت خرید محصولاتی گرایش پیدا می‌کنند که اعتمادبه‌نفس یا جذابیت ظاهری آن‌ها را تقویت کند. این رفتار می‌تواند به‌صورت ناخودآگاه و به‌عنوان مکانیزمی برای مقابله با احساس ناامنی یا کاهش کنترل بر محیط رخ دهد.

علاوه بر این، شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین نقش مهمی در تقویت تأثیرات اجتماعی دارند. تبلیغات اینفلوئنسرها، بررسی‌های کاربران و محتوای تولیدشده توسط مصرف‌کنندگان می‌توانند به‌طور ناخودآگاه بر تصمیمات خرید اثر بگذارند. برای نمونه، یک بررسی مثبت از یک محصول در اینستاگرام ممکن است بدون اینکه فرد به‌طور آگاهانه آن را تحلیل کند، او را به خرید ترغیب کند. این تأثیرات، که از طریق مکانیزم‌های روان‌شناختی مانند تقلید، تأیید اجتماعی یا حس تعلق به گروه عمل می‌کنند، عمق و پیچیدگی روان‌شناسی خرید را نشان می‌دهند.

ابزارهای عصبی و درک فرآیندهای ناخودآگاه

پیشرفت‌های اخیر در ابزارهای عصبی، مانند الکتروانسفالوگرافی (EEG) و تصویربرداری مغزی (fMRI)، امکان مطالعه دقیق‌تر روان‌شناسی خرید را فراهم کرده‌اند. Cherubino و همکاران (2019) در مطالعه خود نشان دادند که این ابزارها می‌توانند فعالیت‌های مغزی مرتبط با تصمیم‌گیری‌های خرید را شناسایی کنند. به‌ویژه، این مطالعه نشان داد که پیش‌بینی مبتنی بر اسکن مغزی می‌تواند سودآوری کمپین‌های بازاریابی را تا 36.4٪ افزایش دهد.

این ابزارها به پژوهشگران کمک می‌کنند تا فرآیندهای ناخودآگاهی را که در مواجهه با محرک‌های بازاریابی رخ می‌دهند، شناسایی کنند. برای مثال، واکنش‌های مغزی به تبلیغات ممکن است بدون آگاهی فرد، تمایل به خرید یک محصول خاص را تقویت کند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که روان‌شناسی خرید تا حد زیادی به واکنش‌های خودکار و ناخودآگاه مغز وابسته است.

تمایز بین تصمیم‌گیری‌های آگاهانه و ناخودآگاه

یکی از جنبه‌های کلیدی در روان‌شناسی خرید، تمایز بین تصمیم‌گیری‌های آگاهانه و ناخودآگاه است. مطالعه‌ای در سال 2020 در Journal of Retailing and Consumer Services با استفاده از پتانسیل‌های مرتبط با رویداد (ERP) نشان داد که تصمیمات خرید برای برندهای ناشناخته بیشتر تحت تأثیر فرآیندهای ناخودآگاه قرار دارند، در حالی که برندهای شناخته‌شده با تصمیم‌گیری‌های آگاهانه مرتبط هستند. این یافته‌ها نشان‌دهنده تفاوت‌های عمیق در نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز در مواجهه با محرک‌های جدید در مقایسه با محرک‌های آشنا هستند.

تصمیم‌گیری‌های ناخودآگاه معمول

عمق این فرآیندها را می‌توان با بررسی واکنش‌های مغزی در زمان‌های مختلف درک کرد. برای مثال، واکنش‌های اولیه ERP (در چند صد میلی‌ثانیه اول) نشان‌دهنده پردازش خودکار و ناخودآگاه اطلاعات هستند که اغلب با برندهای ناشناخته مرتبط‌اند. این واکنش‌ها معمولاً با فعالیت در نواحی مغزی مانند قشر پیش‌پیشانی و آمیگدال همراه هستند که به ترتیب با پردازش احساسات و واکنش‌های سریع به محرک‌ها مرتبط‌اند. در مقابل، تصمیم‌گیری‌های آگاهانه، که بیشتر با برندهای شناخته‌شده مرتبط هستند، با واکنش‌های دیرهنگام ERP (پس از 300 میلی‌ثانیه) مشخص می‌شوند و به فعالیت در نواحی مغزی مانند قشر پیش‌مغزی پشتی‌جانبی وابسته‌اند که با تحلیل منطقی و کنترل شناختی ارتباط دارد.

این تمایز در روان‌شناسی خرید پیامدهای مهمی دارد. برای مثال، در مواجهه با یک برند ناشناخته، طراحی بسته‌بندی، رنگ‌ها یا تبلیغات بصری می‌توانند به‌طور ناخودآگاه مصرف‌کننده را به سمت خرید هدایت کنند، حتی اگر فرد از این تأثیر آگاه نباشد. به عنوان مثال، استفاده از رنگ‌های گرم مانند قرمز یا نارنجی ممکن است به‌صورت ناخودآگاه حس فوریت یا جذابیت را ایجاد کند و تصمیم خرید را تسریع بخشد. در مقابل، برای برندهای شناخته‌شده، عواملی مانند شهرت برند، تجربیات قبلی و تبلیغات هدفمند می‌توانند فرآیندهای آگاهانه را تقویت کنند. مصرف‌کنندگان ممکن است به‌طور آگاهانه ویژگی‌های محصول، قیمت یا کیفیت را مقایسه کنند، اما حتی در این موارد، عوامل ناخودآگاه مانند حس وفاداری به برند یا تأثیرات احساسی ناشی از تبلیغات می‌توانند نقش داشته باشند.

این پیچیدگی نشان می‌دهد که روان‌شناسی خرید ترکیبی از فرآیندهای آگاهانه و ناخودآگاه است که به‌طور مداوم در تعامل با یکدیگر عمل می‌کنند. برای مثال، یک مصرف‌کننده ممکن است فکر کند که انتخاب یک محصول صرفاً بر اساس قیمت یا کیفیت است، در حالی که عوامل ناخودآگاهی مانند طراحی لوگو یا موسیقی پس‌زمینه در فروشگاه به‌طور غیرمستقیم بر تصمیم او اثر گذاشته‌اند.

روان‌شناسی خرید

کاربردهای عملی در بازاریابی

درک روان‌شناسی خرید و نقش عوامل ناخودآگاه می‌تواند به کسب‌وکارها در طراحی استراتژی‌های بازاریابی مؤثر کمک کند. در ادامه، چند کاربرد عملی با جزئیات بیشتر ارائه شده است:

  • استفاده از نشانه‌های بصری و احساسی: طراحی بسته‌بندی یا تبلیغات با استفاده از رنگ‌ها، تصاویر و الگوهای خاص می‌تواند واکنش‌های ناخودآگاه را تحریک کند. برای مثال، رنگ قرمز ممکن است حس فوریت را در مصرف‌کننده ایجاد کند و او را به خرید سریع‌تر ترغیب کند.
  • بهره‌گیری از تأثیرات اجتماعی و تأیید گروهی: استفاده از نظرات کاربران، بررسی‌های مثبت یا تأیید افراد تأثیرگذار (اینفلوئنسرها) می‌تواند خریدهای برنامه‌ریزی‌نشده را افزایش دهد. برای نمونه، یک برند آرایشی می‌تواند با همکاری با اینفلوئنسرهای محبوب، اعتماد ناخودآگاه مصرف‌کنندگان را جلب کند.
  • شخصی‌سازی تبلیغات با داده‌های عصبی: شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از داده‌های عصبی، تبلیغات را به‌گونه‌ای طراحی کنند که با واکنش‌های ناخودآگاه مصرف‌کنندگان هم‌راستا باشد. برای مثال، استفاده از موسیقی یا تصاویر خاص در تبلیغات می‌تواند احساسات مثبتی را در مغز فعال کند و تمایل به خرید را افزایش دهد.
  • ایجاد حس کمبود یا فوریت: تکنیک‌هایی مانند “موجودی محدود” یا “فقط تا امروز” می‌توانند به‌صورت ناخودآگاه حس فوریت را در مصرف‌کننده ایجاد کنند و او را به خرید سریع‌تر وادار کنند. این روش به‌ویژه در فروشگاه‌های آنلاین مؤثر است.
  • طراحی تجربه کاربری هدفمند: در پلتفرم‌های آنلاین، طراحی رابط کاربری (UI) و تجربه کاربری (UX) می‌تواند به‌طور ناخودآگاه بر رفتار خرید اثر بگذارد. برای مثال، قرار دادن دکمه‌های خرید در مکان‌های استراتژیک یا استفاده از فونت‌های خوانا و جذاب می‌تواند تصمیم‌گیری را تسهیل کند.

این استراتژی‌ها، با تکیه بر اصول روان‌شناسی خرید، به کسب‌وکارها امکان می‌دهند تا با ذهن ناخودآگاه مصرف‌کنندگان ارتباط برقرار کنند و اثربخشی کمپین‌های بازاریابی خود را افزایش دهند.

نتیجه‌گیری

روان‌شناسی خرید نشان‌دهنده پیچیدگی‌های رفتار مصرف‌کننده است که فراتر از تصمیم‌گیری‌های آگاهانه عمل می‌کند. عوامل ناخودآگاه، از تعاملات زیست‌شناختی و محیطی گرفته تا تأثیرات اجتماعی و واکنش‌های عصبی، نقش محوری در هدایت تصمیمات خرید دارند. مطالعات اخیر، مانند تحقیقات Swaffield و Sierra Jimenez (2024)، Bhukya و Paul (2023)، Cherubino و همکاران (2019) و مطالعه ERP در سال 2020، این موضوع را تأیید می‌کنند. با پیشرفت ابزارهای عصبی و درک عمیق‌تر از روان‌شناسی خرید، کسب‌وکارها می‌توانند استراتژی‌های بازاریابی دقیق‌تری طراحی کنند که با ذهن ناخودآگاه مصرف‌کنندگان هم‌راستا باشد.

منابع

  1. Swaffield, J. B., & Sierra Jimenez, J. (2024). Unconscious Drivers of Consumer Behavior: An Examination of the Effect of Nature–Nurture Interactions on Product Desire. Behavioral Sciences, 14(9), 789. https://www.mdpi.com/2076-328X/14/9/789
  2. Bhukya, R., & Paul, J. (2023). Social influence research in consumer behavior: What we learned and what we need to learn? – A hybrid systematic literature review. Journal of Business Research, 160, 113870. https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0148296323001568
  3. Cherubino, P., et al. (2019). Consumer Behaviour through the Eyes of Neurophysiological Measures: State-of-the-Art and Future Trends. Frontiers in Psychology, 10, 2115. https://www.frontiersin.org/journals/psychology/articles/10.3389/fpsyg.2019.02115/full
  4. Anonymous. (2020). The use of event related potentials brain methods in the study of Conscious and unconscious consumer decision making processes. Journal of Retailing and Consumer Services, 57, 102202. https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0969698920305920

نویسنده: وحید زارعی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

با ما در تماس باشید

منتظر نظرات و پیام های شما هستیم

ما در مجموعه دیگرگونه آماده ایم تا به سوالات، نظرات و درخواست های شما پاسخ دهیم، بهترین روش ارتباطی با ما از طریق تکمیل فرم تماس و یا ارسال ایمیل می باشد پاسخ شما حداکثر پس از دو روز کاری ارسال خواهد شد. همچنین می توانید از طریق پیام رسان واتس اپ با ما در تماس باشید.

    پیام رسان واتساپ

    09031324777

    ایمیل پشتیبانی

    info@digargooneh.com

    آدرس دفتر

    شهرک صنعتی سفیدرود

    خانهمحصولاتمعرفی کتابمقالات