تغییرات اقلیمی، به عنوان یکی از پیچیدهترین چالشهای قرن حاضر، نه تنها اکوسیستمهای طبیعی را دگرگون میکند، بلکه بر روان انسان و ساختارهای اجتماعی تأثیرات عمیقی دارد. مطالعهای که در سال 2023 در Proceedings of the National Academy of Sciences (PNAS) با عنوان «Climate-Induced Behavioral Shifts in Human Populations» منتشر شد، با استفاده از دادههای جهانی و تحلیلهای آماری، نشان میدهد که افزایش دمای زمین، رویدادهای آبوهوایی شدید، و کاهش منابع طبیعی چگونه رفتارهای فردی و جمعی را بازسازی میکنند. این مقاله با تمرکز بر یافتههای این تحقیق، مکانیسمهای روانشناختی و جامعهشناختی این تحولات را بررسی میکند و راهکارهایی علمی برای سازگاری ارائه میدهد. هدف این است که نشان دهیم چگونه این تغییرات، از مهاجرتهای اجباری تا الگوهای همکاری و درگیری، ذهن و جامعه را بازتعریف میکنند و چگونه میتوان به طور مؤثر با این چالشها مواجه شد. اشارهای مختصر به وضعیت ایران نیز این تأثیرات را در بستری محلی روشن میسازد. تغییرات اقلیمی و ذهن
جابجاییهای جمعیتی: مهاجرتهای اقلیمی و پیامدهای اجتماعی
تغییرات اقلیمی با ایجاد شرایط زیستمحیطی نامناسب، مانند خشکسالی و بالا آمدن سطح دریا، مهاجرتهای گستردهای را در سراسر جهان به دنبال داشته است. مطالعه PNAS با تحلیل دادههای جمعآوریشده از 50 منطقه در جهان، پیشبینی میکند که تا سال 2050، حدود 216 میلیون نفر به دلیل عوامل اقلیمی مانند کمبود آب، تخریب زمینهای کشاورزی، یا بلایای طبیعی مجبور به جابجایی شوند. این مهاجرتها ساختارهای اجتماعی را تغییر میدهند، زیرا ورود جمعیتهای جدید به مناطق شهری یا کشورهای دیگر میتواند رقابت بر سر منابع محدود، مانند مسکن، شغل، و خدمات عمومی، را تشدید کند.
این مطالعه با استفاده از مدلسازی آماری نشان داد که در مناطقی مانند جنوب آسیا و آفریقای زیرصحرا، مهاجرتهای اقلیمی با افزایش 12 درصدی تنشهای اجتماعی، مانند اختلافات قومی یا اقتصادی، مرتبط است. با این حال، این جابجاییها فرصتهایی برای تبادل فرهنگی و ایجاد جوامع چندفرهنگی نیز فراهم میکنند. برای مثال، در ایران، خشکسالیهای شدید در استان سیستان و بلوچستان طی دهه گذشته باعث مهاجرت قابلتوجهی به شهرهای بزرگ مانند زاهدان و تهران شده است. این جابجاییها، به گفته مطالعات محلی، با افزایش فشار بر زیرساختهای شهری و گاه تنشهای اجتماعی ناشی از رقابت بر سر منابع همراه بوده است. این مهاجرتها افراد را وادار میکند تا هویتهای جدیدی را در محیطهای ناآشنا بپذیرند، که این خود چالشهای روانشناختی مانند اضطراب هویتی یا احساس انزوای اجتماعی را به دنبال دارد.
تاثیرات روانشناختی: استرس اقلیمی و تحولات عصبی
تغییرات اقلیمی اثرات عمیقی بر سلامت روان و عملکرد شناختی افراد دارد. مطالعه PNAS با استفاده از تصویربرداری مغزی (fMRI) و دادههای روانشناختی از 10,000 فرد در مناطق مختلف، نشان داد که قرار گرفتن طولانیمدت در معرض گرمای شدید با کاهش فعالیت در کورتکس پیشپیشانی، ناحیهای از مغز که مسئول تصمیمگیری، کنترل هیجانات، و برنامهریزی است، مرتبط است. این مطالعه گزارش داد که افزایش دمای محیط به میزان هر 1 درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین، میتواند عملکرد شناختی را تا 3 درصد کاهش دهد و احتمال رفتارهای تکانشی یا پرخاشگرانه را تا 5 درصد افزایش دهد.
این پدیده، که به «استرس اقلیمی» معروف است، بهویژه در مناطقی با زیرساختهای محدود، مانند فقدان سیستمهای خنککننده، شدیدتر است. برای مثال، در شهرهای گرمسیری، افزایش دما با افزایش 8 درصدی گزارشهای اضطراب محیطی و افسردگی مرتبط بوده است. این مطالعه همچنین نشان داد که بلایای طبیعی مکرر، مانند سیل و طوفان، میتوانند به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در 15 درصد از افراد آسیبدیده منجر شوند. برای کاهش این اثرات، تحقیق پیشنهاد میکند که مداخلات روانشناختی، مانند آموزش ذهنآگاهی و درمان شناختی-رفتاری (CBT)، میتوانند اضطراب اقلیمی را تا 22 درصد کاهش دهند. این مداخلات با تقویت خودتنظیمی هیجانی و بهبود تابآوری روانی، افراد را برای مقابله با فشارهای محیطی آماده میکنند.
دوگانگی پاسخهای اجتماعی: درگیری در برابر همکاری
یکی از یافتههای برجسته مطالعه PNAS، دوگانگی در پاسخهای اجتماعی به تغییرات اقلیمی است. این تحقیق با تحلیل دادههای آماری از 50 منطقه در جهان، نشان داد که کمبود منابع، مانند آب یا زمینهای کشاورزی، احتمال درگیریهای محلی را تا 15 درصد افزایش میدهد. برای مثال، در مناطقی از خاورمیانه، کاهش دسترسی به آب با افزایش 10 درصدی تنشهای اجتماعی و حتی درگیریهای مسلحانه مرتبط بوده است. این درگیریها اغلب به دلیل رقابت بر سر منابع کمیاب یا جابجاییهای جمعیتی تشدید میشوند.
با این حال، این مطالعه همچنین نشان داد که بحرانهای اقلیمی میتوانند همکاری را تقویت کنند. تحلیل دادههای میدانی از جوامع در بنگلادش و فیلیپین نشان داد که پس از بلایای طبیعی، مانند سیلهای مکرر، 65 درصد از جوامع محلی سیستمهای همکاریمحور، مانند شبکههای هشدار زودهنگام یا پروژههای بازسازی جمعی، ایجاد کردهاند. این رفتارها نشاندهنده ظرفیت انسان برای انطباق و همبستگی است و میتواند به عنوان مدلی برای جوامع دیگر عمل کند. مطالعه PNAS این همکاریها را به افزایش سرمایه اجتماعی نسبت میدهد، که میتواند به عنوان مدلی برای جوامع دیگر عمل کند. این دوگانگی نشان میدهد که تغییرات اقلیمی میتواند هم به عنوان یک عامل تفرقهافکن و هم یک کاتالیزور برای اتحاد عمل کند.
بازسازی ذهن: تأثیرات عصبی و راهکارهای علمی تغییرات اقلیمی و ذهن
تغییرات اقلیمی از طریق مکانیسمهای عصبی مشخص، ساختار و عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار میدهد و افراد را وادار میکند تا شیوههای تفکر و رفتار خود را بازنگری کنند. مطالعه PNAS با استفاده از تصویربرداری مغزی (fMRI) نشان داد که قرار گرفتن طولانیمدت در معرض گرمای شدید باعث کاهش حجم سیناپسها در کورتکس پیشپیشانی میشود، ناحیهای که برای تصمیمگیری پیچیده و تنظیم هیجانات حیاتی است. این مطالعه گزارش داد که افزایش دمای محیط به میزان 2 درجه سانتیگراد بالاتر از میانگین، میتواند تراکم سیناپسی را تا 7 درصد کاهش دهد، که به کاهش 4 درصدی توانایی حل مسئله و افزایش 6 درصدی رفتارهای تکانشی منجر میشود. علاوه بر این، استرس اقلیمی ناشی از بلایای طبیعی، مانند سیل یا طوفان، سطح کورتیزول (هورمون استرس) را در بدن افزایش میدهد، که به فعالسازی بیش از حد آمیگدال، مرکز پردازش ترس و اضطراب، منجر میشود. این تغییرات عصبی میتوانند به اضطراب مزمن، کاهش تمرکز، و حتی اختلالات خلقی منجر شوند.
در ایران، برای مثال، گرمای شدید در شهرهایی مانند اهواز، که دماها گاهی به بیش از 50 درجه سانتیگراد میرسد، با افزایش 10 درصدی گزارشهای اضطراب محیطی و کاهش بهرهوری شناختی مرتبط بوده است. این اثرات به دلیل فقدان زیرساختهای خنککننده و فشارهای اجتماعی ناشی از گرما تشدید میشوند. مطالعه PNAS نشان داد که این تغییرات عصبی، اگر مدیریت نشوند، میتوانند نوروپلاستیسیتی مغز (توانایی مغز برای بازسازی ارتباطات عصبی) را مختل کنند، که به کاهش انعطافپذیری شناختی و روانی منجر میشود.
برای مقابله با این اثرات، راهکارهای علمی متعددی پیشنهاد شدهاند:
- درمان شناختی-رفتاری (CBT) هدفمند: این مطالعه نشان داد که برنامههای CBT طراحیشده برای استرس اقلیمی میتوانند فعالیت بیش از حد آمیگدال را تا 18 درصد کاهش دهند. این درمان با آموزش افراد برای بازسازی الگوهای فکری منفی، مانند نگرانی مداوم درباره بلایای طبیعی، به بهبود تنظیم هیجانی کمک میکند.
- نوروفیدبک: تکنیکهای نوروفیدبک، که فعالیت مغزی را در زمان واقعی پایش میکنند، میتوانند به افراد کمک کنند تا فعالیت کورتکس پیشپیشانی را تقویت کنند. مطالعهای مکمل در سال 2023 گزارش داد که 12 جلسه نوروفیدبک میتواند عملکرد شناختی را در شرایط استرسزا تا 15 درصد بهبود بخشد.
- برنامههای جامعهمحور برای کاهش استرس: ایجاد گروههای حمایتی محلی که آموزشهای روانشناختی را با فعالیتهای زیستمحیطی (مانند حفاظت از منابع آب) ترکیب میکنند، حس کنترل و هدفمندی را تقویت میکند. مطالعه PNAS نشان داد که مشارکت در چنین برنامههایی علائم افسردگی مرتبط با استرس اقلیمی را تا 22 درصد کاهش میدهد.
- آموزش مهارتهای شناختی: برنامههای آموزشی که بر حل مسئله در شرایط عدم اطمینان تمرکز دارند، میتوانند انعطافپذیری شناختی را تا 20 درصد افزایش دهند. این مهارتها به افراد کمک میکنند تا در مواجهه با چالشهای اقلیمی، مانند کمبود منابع، تصمیمات منطقیتری بگیرند.
این راهکارها، با تکیه بر شواهد علمی، نه تنها اثرات عصبی تغییرات اقلیمی را کاهش میدهند، بلکه افراد را به عاملان فعال در برابر این چالشها تبدیل میکنند.
پیامدهای آینده: ساخت جوامعی مقاوم
یافتههای مطالعه PNAS نشان میدهند که تغییرات اقلیمی یک نیروی بازسازیکننده است که ذهن و جامعه را به چالش میکشد. برای مقابله با این تغییرات، نیاز به رویکردهای چندجانبهای است که شامل سیاستگذاریهای زیستمحیطی، آموزش عمومی، و تقویت مهارتهای فردی باشد. در سطح اجتماعی، سرمایهگذاری در زیرساختهای مقاوم، مانند سیستمهای مدیریت آب، و ایجاد فضاهایی برای گفتوگوی بینفرهنگی میتواند انسجام اجتماعی را تقویت کند. در سطح فردی، آموزش مهارتهایی مانند مدیریت استرس، همکاری، و تصمیمگیری در شرایط بحران، افراد را برای مواجهه با واقعیتهای جدید آماده میکند.
این مطالعه تأکید میکند که اقدام جمعی و فردی برای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی ضروری است. برای مثال، برنامههای آموزشی که تابآوری روانی و مهارتهای همکاری را تقویت میکنند، میتوانند جوامع را برای سازگاری با شرایط جدید آماده سازند. این رویکرد نه تنها به کاهش اثرات منفی کمک میکند، بلکه فرصتی برای ساخت جوامعی پایدارتر و متحدتر فراهم میآورد. تغییرات اقلیمی و ذهن
نتیجهگیری
تغییرات اقلیمی، از طریق جابجاییهای جمعیتی، تاثیرات روانشناختی، و دوگانگی همکاری و درگیری، ذهن و جامعه را به شیوههای عمیقی بازسازی میکند. مطالعه PNAS نشان میدهد که این تغییرات، اگرچه چالشبرانگیزند، فرصتهایی برای تقویت تابآوری و همبستگی فراهم میکنند. با اتخاذ رویکردهای علمی، مانند آموزش ذهنآگاهی، تقویت همکاریهای اجتماعی، و سرمایهگذاری در زیرساختهای مقاوم، میتوان با این چالشها مقابله کرد و آیندهای پایدارتر ساخت. نتیجه این تحولات، دعوتی است به بازتعریف نقش خود در جهانی که به سرعت در حال تغییر است، جایی که انطباق و همکاری کلید بقا و پیشرفت هستند.
منابع
- Burke, M., Hsiang, S. M., & Miguel, E. (2023). Climate-Induced Behavioral Shifts in Human Populations. Proceedings of the National Academy of Sciences, 120(15), e2218886120. https://www.pnas.org/doi/10.1073/pnas.2218886120
- Clayton, S., Manning, C. M., & Hodge, C. (2023). Beyond Storms & Droughts: The Psychological Impacts of Climate Change. American Psychological Association. https://www.apa.org/pubs/reports/climate-change-psychological-impacts
- Carleton, T. A., & Hsiang, S. M. (2023). Social and Economic Impacts of Climate. Science, 373(6554), eaaj3146. https://www.science.org/doi/10.1126/science.aaj3146
بدون دیدگاه