استرس در محیط کار، پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که میتواند هم بهعنوان محرکی برای پیشرفت عمل کند و هم مانعی برای موفقیت شغلی باشد. در ادبیات علمی، استرس به دو دسته اصلی تقسیم میشود: استرس مثبت (یوسترس) و استرس منفی (دیسترس). این مقاله با هدف بازتعریف نقش فشار در موفقیت شغلی، به بررسی تفاوتهای این دو نوع استرس، تأثیراتشان بر عملکرد حرفهای، و راهکارهای مدیریت آنها میپردازد. این نوشتار روشن میسازد که چگونه درک صحیح و مدیریت هدفمند استرس، میتواند مسیر رشد حرفهای را هموار کند.
استرس مثبت و استرس منفی: تعاریف و تفاوتها
استرس مثبت یا یوسترس، حالتی از فشار است که از چالشهای قابلکنترل و معنادار نشئت میگیرد. این نوع استرس، فرد را به سوی انگیزه، خلاقیت، و احساس رضایت سوق میدهد. برای مثال، پذیرش یک پروژه جدید یا آمادگی برای ارائهای مهم میتواند یوسترس ایجاد کند و به بهبود عملکرد منجر شود. در مقابل، استرس منفی یا دیسترس، نتیجه فشارهای طاقتفرسا، طولانیمدت، یا غیرقابلکنترل است که اغلب به اضطراب، فرسودگی، و کاهش بهرهوری میانجامد. نمونه بارز آن، مواجهه با حجم کاری بیش از حد یا تعارضات مداوم در محیط کار است.
تفاوت اصلی میان این دو نوع استرس در منشأ، شدت، و پیامدهای آنهاست. یوسترس معمولاً کوتاهمدت و هدفمند است، در حالی که دیسترس با احساس ناتوانی و تداوم همراه میشود.
پژوهشها آشکار کردهاند که واکنش افراد به استرس به عوامل متعددی از جمله منابع در دسترس، حمایت سازمانی، و ویژگیهای شخصیتی بستگی دارد.
برای مطالعه بیشتر درباره استرس، به این مقاله مراجعه کنید
تأثیر استرس مثبت بر موفقیت شغلی
یوسترس بهعنوان یک نیروی محرک، نقشی کلیدی در موفقیت شغلی ایفا میکند. تحقیقات گواهی میدهند که این نوع استرس میتواند خلاقیت را تقویت کند، تمرکز را افزایش دهد، و به رشد حرفهای منجر شود. برای نمونه، مطالعهای که در سال ۲۰۲۲ در European Journal of Training and Development منتشر شد، بیان کرد که شکوفایی در محیط کار، که با یوسترس ارتباط نزدیکی دارد، بهطور مستقیم رشد شغلی را در میان کارکنان بخش مهماننوازی تسهیل میکند. این پژوهش تأکید میکند که چالشهای معتدل، مانند یادگیری مهارتهای جدید، میتوانند حس موفقیت و انگیزه را در افراد تقویت کنند.
علاوه بر این، یوسترس با ایجاد تعادل میان فشار و پاداش، رضایت شغلی را بهبود میبخشد. وقتی کارکنان با اهدافی دستیافتنی مواجه میشوند، اعتمادبهنفس و انعطافپذیریشان افزایش مییابد. این امر بهویژه در مشاغلی که نیازمند نوآوری و حل مسئله هستند، مانند فناوری و هنر، مشهود است.
پیامدهای استرس منفی بر عملکرد حرفهای
در نقطه مقابل، استرس منفی میتواند به مانعی جدی برای موفقیت شغلی تبدیل شود. دیسترس با کاهش توانایی تمرکز، افزایش خطاها، و تضعیف سلامت روان همراه است. مطالعهای در Behavioral Sciences در سال ۲۰۲۳ آشکار ساخت که دیسترس با رفتار نوآورانه رابطهای منفی دارد و حضور در محل کار (presenteeism) این تأثیر را تشدید میکند. این پژوهش تأکید میکند که وقتی کارکنان تحت فشار مداوم قرار دارند، نهتنها بهرهوریشان کاهش مییابد، بلکه احتمال فرسودگی و ترک شغل نیز افزایش مییابد.
دیسترس همچنین هزینههای پنهانی برای سازمانها به دنبال دارد. غیبت، کاهش تعهد سازمانی، و افت کیفیت کار از جمله پیامدهای آن هستند. در حرفههای پراسترس مانند پزشکی، دیسترس میتواند به خطاهای جبرانناپذیر منجر شود، در حالی که در محیطهای خلاق، مانع ایدهپردازی و پیشرفت میشود.
عوامل تعیینکننده در تبدیل استرس به مثبت یا منفی
اینکه استرس به یوسترس یا دیسترس تبدیل شود، به عوامل متعددی بستگی دارد. حمایت سرپرستان، فرهنگ سازمانی، و میزان کنترل فرد بر شرایط کاری از مهمترین این عوامل هستند. برای مثال، مطالعهای در Behavioral Sciences (2023) روشن کرد که حمایت سرپرستی میتواند اثرات مخرب دیسترس را تعدیل کند و به کارکنان کمک کند تا فشار را به فرصتی برای رشد تبدیل کنند. در مقابل، محیطهای کاری فاقد انعطافپذیری یا مملو از انتظارات غیرواقعبینانه، دیسترس را تشدید میکنند.
ویژگیهای فردی نیز نقش مهمی دارند. افرادی با تابآوری بالا و ذهنیت رشد، بیشتر احتمال دارد که استرس را بهعنوان یوسترس تجربه کنند، در حالی که کسانی با اعتمادبهنفس پایین ممکن است به دیسترس دچار شوند. این تفاوتها نشاندهنده اهمیت رویکردهای شخصیسازیشده در مدیریت استرس است.
استراتژیهای مدیریت استرس برای موفقیت شغلی
برای بهرهبرداری از فواید استرس مثبت و کاهش مضرات استرس منفی، سازمانها و افراد میتوانند استراتژیهای زیر را به کار گیرند:
- تقویت یوسترس: تعیین اهداف چالشبرانگیز اما دستیافتنی، ارائه بازخورد مثبت، و تشویق یادگیری مداوم میتواند یوسترس را افزایش دهد. این رویکرد با ایجاد حس هدفمندی، کارکنان را به پذیرش چالشهای جدید ترغیب میکند. برای مثال، برنامههای آموزشی که مهارتهای نو را با پشتیبانی مربیان همراه میکنند، میتوانند فشار را به انگیزهای برای رشد تبدیل کنند. این روش همچنین اعتمادبهنفس را تقویت کرده و به افراد اجازه میدهد تا از تواناییهای خود بهطور کامل بهره ببرند.
- کاهش دیسترس: ایجاد تعادل میان کار و زندگی، فراهم کردن حمایتهای سازمانی مانند مشاوره، و کاهش بار کاری غیرضروری از راهکارهای مؤثر است. سازمانها میتوانند با ارائه مرخصیهای کافی، دسترسی به خدمات سلامت روان، و تنظیم انتظارات واقعبینانه، فشارهای طاقتفرسا را مهار کنند. این اقدامات نهتنها از فرسودگی جلوگیری میکنند، بلکه به حفظ سلامت جسمی و روانی کارکنان کمک میکنند.
- آموزش مهارتهای مقابله: تمرینهایی مانند ذهنآگاهی (mindfulness) و مدیریت زمان میتوانند به افراد کمک کنند تا استرس را بهتر مدیریت کنند. ذهنآگاهی با کاهش واکنشهای هیجانی به فشار، تمرکز را بهبود میبخشد، در حالی که مدیریت زمان با اولویتبندی وظایف، حس کنترل را تقویت میکند. برگزاری کارگاههای آموزشی در این زمینه میتواند این مهارتها را نهادینه کرده و کارکنان را برای مواجهه با چالشها آمادهتر سازد.
- فرهنگسازی سازمانی: ترویج محیطی که در آن اشتباهات بهعنوان فرصتی برای یادگیری دیده شوند، میتواند فشار را به انگیزه تبدیل کند. این امر نیازمند تعیین و شفافسازی فرهنگ جاری سازمان است، بهگونهای که ارزشها، باورها، و هنجارهای سازمان بهطور واضح تعریف شوند. برای مثال، سازمانها میتوانند با تدوین شیوه نامه های مشخص و برگزاری جلسات توجیهی انتظارات سازمان را برای کارکنان مشخص نمایند. یکسانسازی رفتار سازمانی نیز از طریق تدوین سیاستهای منسجم و تشویق همکاری تیمی انجام میشود، که این امر از تعارضات غیرضروری میکاهد و حس تعلق را تقویت میکند. چنین فرهنگی نهتنها دیسترس را کاهش میدهد، بلکه با ایجاد فضایی امن برای آزمونوخطا، یوسترس را به ابزاری برای نوآوری و پیشرفت تبدیل میکند.
پژوهش منتشرشده در Frontiers in Psychology (2023) نشان میدهد که دانشجویانی که استرس را بهعنوان فرصتی برای یادگیری عمیقتر میبینند، عملکرد بهتری دارند. این یافته را میتوان به محیط کار نیز تعمیم داد و نشان داد که نگرش به استرس، تعیینکننده پیامدهای آن است.
بازتعریف نقش فشار در موفقیت شغلی
درک تفاوت میان استرس مثبت و استرس منفی، دیدگاه سنتی به فشار کاری را دگرگون میکند. بهجای نگریستن به استرس بهعنوان یک نیروی صرفاً مخرب، میتوان آن را ابزاری برای رشد حرفهای دانست، مشروط بر اینکه بهدرستی مدیریت شود. یوسترس، با تقویت خلاقیت و انعطافپذیری، به افراد امکان میدهد از چالشها بهعنوان پلهای برای موفقیت استفاده کنند، در حالی که کاهش دیسترس از طریق حمایت و تعادل، از فرسودگی جلوگیری میکند.
این بازتعریف نیازمند تغییر در نگرش سازمانها و کارکنان است. موفقیت شغلی دیگر تنها به حذف استرس وابسته نیست، بلکه به تبدیل آن به نیرویی سازنده بستگی دارد. تحقیقات اخیر گواه آن هستند که با رویکردی متعادل، فشار میتواند بهجای مانع، به محرکی برای پیشرفت تبدیل شود.
استرس مثبت و استرس منفی دو روی یک سکهاند که تأثیرشان بر موفقیت شغلی به نحوه مدیریت آنها بستگی دارد. یوسترس میتواند خلاقیت، رشد، و رضایت را به ارمغان آورد، در حالی که دیسترس، اگر مهار نشود، به فرسودگی و شکست منجر میشود. سازمانها و افراد با شناخت این تفاوتها و بهکارگیری استراتژیهای مناسب، میتوانند فشار را به ابزاری برای موفقیت تبدیل کنند. این مقاله بر آن است تا با تکیه بر شواهد علمی، دیدگاهی نو به نقش استرس در محیط کار ارائه دهد و راه را برای تحقیقات آینده هموار سازد.
نویسنده: وحید زارعی
منابع علمی
- Akhtar, M., & Bilal, S. (2022). Impact of thriving at work on eustress and distress: career growth as mediator. European Journal of Training and Development. لینک منبع
- Alblwi, A., et al. (2023). An Empirical Study Analyzing the Moderating Effect of Supervisor Support and Mediating Effect of Presenteeism among Eustress, Distress, and Innovative Behavior. Behavioral Sciences. لینک منبع
- Yang, L., et al. (2023). Distress and eustress: an analysis of the stress experiences of offshore international students. Frontiers in Psychology. لینک منبع
- Leadership IQ. (2024). Eustress: The Positive Side of Stress in the Workplace. لینک منبع
- Medical News Today. (2022). Eustress vs. distress: Difference, examples, and effects. لینک منبع
بدون دیدگاه