تفکر درباره تفکر دیگران، مغز ما چگونه ذهن خوانی می کند؟

ذهن خوانی

حتما کلمه ذهن خوانی را بارها شنیده اید. اما ممکن است تفسیری متفاوت از کلمه ذهن خوانی داشته باشیم و آن را یک نیروی فرا انسانی بدانیم. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چگونه می‌فهمیم دوست‌مان از چیزی ناراحت است یا همکارمان قصد کمک دارد یا خیر؟ این توانایی شگفت‌انگیز انسان برای درک افکار و نیت‌های دیگران، موضوعی است که دانشمندان سال‌ها درباره آن تحقیق کرده‌اند. در سال 2020، مقاله‌ای در یک نشریه معتبر (از مجموعه ScienceDirect) منتشر شد که به بررسی این موضوع پرداخته است. این پژوهش با استفاده از آزمایش‌های علمی و روش‌های نوین، نشان می‌دهد که چگونه ذهن ما با ترکیب توانایی‌های شناختی و تجربه‌های اجتماعی، افکار دیگران را درک می‌کند. در این مقاله این موضوع را برای شما توضیح می‌دهیم  چرا این مهارت برای زندگی روزمره، کسب‌وکار و حتی حل برخی مشکلات مهم است.

تفکر درباره تفکر دیگران (ذهن خوانی) چیست؟

به این توانایی که بتوانیم حدس بزنیم دیگران چه فکر می‌کنند یا چه احساسی دارند، در علم به آن “نظریه ذهن” (Theory of Mind) می‌گویند. مثلاً وقتی کودکی می‌بیند که دوستش شکلاتش را گم کرده و شروع به گریه می‌کند، ممکن است بفهمد که دوستش ناراحت است و به او شکلات خودش را بدهد. این مهارت از کودکی در ما رشد می‌کند و به مرور پیچیده‌تر می‌شود. مقاله سال 2020 نشان می‌دهد که این توانایی فقط به مغز ما بستگی ندارد، بلکه به چیزهایی مثل فرهنگ و تجربه‌های زندگی‌مان هم مرتبط است. به عبارت دیگر، هم ذهن ما و هم دنیای اطرافمان در این فرآیند نقش دارند. این پژوهش با استفاده از روش‌های تجربی پیشرفته، درک عمیق‌تری از این پدیده ارائه کرده است.

 مهارت ذهن خوانی از کجا می‌آید؟

بیایید با یک مثال شروع کنیم: فرض کنید در یک مهمانی هستید و یکی از دوستانتان مدام به ساعتش نگاه می‌کند. شما ممکن است فکر کنید “او احتمالاً می‌خواهد زودتر برود”. این حدس زدن به توانایی شناختی شما، یعنی قدرت مغزتان برای پردازش اطلاعات، بستگی دارد. پژوهشگران در این مطالعه کشف کردند که بخش‌هایی از مغز مثل قشر پیش‌پیشانی (Prefrontal Cortex) که به تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی کمک می‌کند و شکنج گیجگاهی بالایی (Superior Temporal Sulcus) که در درک احساسات و حالات چهره نقش دارد، در این فرآیند فعال می‌شوند.
اما فقط مغز کافی نیست. مثلاً اگر در فرهنگی بزرگ شده باشید که نگاه کردن به ساعت نشانه بی‌حوصلگی باشد، این تجربه اجتماعی به شما کمک می‌کند تا نیت دوستتان را بهتر درک کنید. این مقاله نشان می‌دهد که این ترکیب منحصربه‌فرد از ذهن و اجتماع، کلید فهمیدن افکار دیگران است.

ذهن چگونه از نظر روان‌شناسی و عصب‌شناسی افکار دیگران را می‌خواند؟

از نظر روان‌شناسی،  توانایی ذهن خوانی به حافظه کاری، توجه انتخابی و همدلی وابسته است. حافظه کاری به ما کمک می‌کند اطلاعات لحظه‌ای را نگه داریم و پردازش کنیم، مثلاً وقتی چهره کسی را می‌بینیم و یادمان می‌آید او دیروز ناراحت بود. توجه انتخابی هم باعث می‌شود روی نشانه‌های مهم (مثل لحن صدا یا زبان بدن) تمرکز کنیم. همدلی، که توانایی درک احساسات دیگران است، مثل پلی بین ذهن ما و دیگران عمل می‌کند. مثلاً وقتی مادربزرگتان با لحن آرام از گذشته حرف می‌زند، ممکن است حس کنید دلتنگ است، چون خودتان هم تجربه دلتنگی را داشته‌اید.

تقکر درباره تفکر دیگران

از نظر عصب‌شناسی، این فرآیند پیچیده‌تر است. وقتی سعی می‌کنیم افکار کسی را بخوانیم، نورون‌های آینه‌ای (Mirror Neurons) در مغز فعال می‌شوند. این نورون‌ها وقتی خودمان کاری می‌کنیم یا وقتی می‌بینیم کسی همان کار را انجام می‌دهد، روشن می‌شوند. مثلاً اگر ببینید کسی لبخند می‌زند، این نورون‌ها به شما کمک می‌کنند حس شادی او را شبیه‌سازی کنید. علاوه بر این، قشر پیش‌پیشانی به ما اجازه می‌دهد نیت‌ها را حدس بزنیم، مثلاً بفهمیم کسی که اخم کرده شاید عصبانی باشد یا فقط خسته است. هیپوکامپ هم که مسئول حافظه است، تجربه‌های گذشته را به یادمان می‌آورد تا حدس‌های بهتری بزنیم. این پژوهش با استفاده از ابزارهای علمی، این مکانیزم‌ها را دقیق‌تر بررسی کرده است.

چطور این موضوع را آزمایش کردند؟

دانشمندان در این پژوهش از 120 نفر خواستند تا در آزمایش‌هایی شرکت کنند. یکی از این آزمایش‌ها این بود که به شرکت‌کنندگان داستان‌هایی کوتاه نشان دادند، مثلاً: “سارا می‌بیند که جعبه شکلات خالی است، اما فکر می‌کند برادرش آن‌ها را خورده”. بعد از آن‌ها پرسیدند که سارا چه فکری درباره برادرش دارد. این نوع سؤال‌ها به پژوهشگران کمک کرد بفهمند افراد چطور نیت‌ها را حدس می‌زنند.
آن‌ها همچنین از آزمونی به نام “خواندن ذهن از طریق چشم‌ها” استفاده کردند. در این آزمون، شرکت‌کنندگان به عکس‌هایی از چشم‌های افراد نگاه می‌کردند و باید حدس می‌زدند که آن شخص چه احساسی دارد، مثلاً خوشحال است یا نگران. نتایج نشان داد کسانی که تجربه‌های اجتماعی بیشتری داشتند، در این حدس‌ها بهتر عمل کردند. این روش‌های تجربی، دقت و عمق بیشتری به یافته‌ها اضافه کردند.

چرا تفکر درباره تفکر دیگران یا ذهن خوانی مهم است؟

حالا بیایید به زندگی واقعی برگردیم. فرض کنید با دوستی صحبت می‌کنید که به نظر می‌رسد چیزی را پنهان می‌کند. اگر بتوانید بفهمید که او ناراحت است یا چیزی را از شما مخفی کرده، می‌توانید بهتر با او ارتباط برقرار کنید. این مهارت در روابط خانوادگی، دوستی‌ها و حتی محل کار خیلی مهم است.
این توانایی همچنین در درمان برخی بیماری‌ها نقش دارد. مثلاً افراد مبتلا به اوتیسم گاهی در درک نیت‌های دیگران مشکل دارند. اگر کودکی نتواند بفهمد که چرا دوستش از بازی کنار کشیده، ممکن است فکر کند او دیگر دوستش نیست. این پژوهش نشان می‌دهد که با شناخت بهتر این مهارت، می‌توانیم راه‌های جدیدی برای کمک به این افراد پیدا کنیم.

کاربرد در زندگی و کسب‌وکار

این مهارت در زندگی روزمره کاربردهای زیادی دارد. مثلاً وقتی همسرتان از سر کار برمی‌گردد و ساکت است، ممکن است با توجه به زبان بدنش بفهمید که روز سختی داشته و به جای سؤال پیچ کردن، به او فضا بدهید. یا اگر فرزندتان در مدرسه با دوستی دعوایش شده، می‌توانید با حرف زدن بفهمید که آیا او فکر می‌کند دوستش عمداً اذیتش کرده یا فقط سوءتفاهم بوده. از نظر علمی، این توانایی به ما کمک می‌کند تعارض‌ها را کم کنیم و روابطمان را قوی‌تر کنیم، چون درک نیت‌ها باعث می‌شود واکنش‌های بهتری نشان دهیم.

در کسب‌وکار هم این موضوع حیاتی است. فرض کنید مدیر یک تیم هستید و یکی از کارمندانتان در جلسه مدام ساکت است. اگر بفهمید او نگران پروژه است، می‌توانید با او صحبت کنید و اعتمادش را جلب کنید. یا در مذاکره با مشتری، اگر متوجه شوید او مردد است، می‌توانید با لحن مطمئن‌تر یا ارائه اطلاعات بیشتر، او را قانع کنید. مطالعات نشان داده‌اند که مدیرانی که این مهارت را دارند، تیم‌های موفق‌تری می‌سازند، چون می‌توانند نیازهای کارمندان را پیش‌بینی کنند.
اما باید مراقب باشیم که این توانایی افراطی نشود. اگر بیش از حد فکر کنیم که می‌دانیم دیگران چه فکری دارند، ممکن است دچار “سوگیری فکرخوانی” شویم. مثلاً اگر همیشه فکر کنید همکارتان که ساکت است از شما ناراحت است، ممکن است اشتباه کنید و این بار او فقط خسته باشد. این با حدس‌های منطقی فرق دارد، چون سوگیری بدون شواهد کافی است و می‌تواند به سوءتفاهم منجر شود. آنائیس نین، نویسنده معروف، می‌گوید:

“ما چیزها را آن‌گونه که هستند نمی‌بینیم، ما چیزها را آن‌گونه که هستیم می‌بینیم.”

خیلی وقت‌ها تصورات ما از رفتار دیگران در واقع بازتاب رفتار و اخلاق خودمان است. مثلاً اگر خودتان وقتی عصبانی هستید ساکت می‌شوید، ممکن است سکوت دیگران را هم به عصبانیت ربط دهید. از نظر علمی، این پدیده به “سوگیری پروجکشن” (Projection Bias) معروف است. مطالعات روان‌شناسی نشان داده‌اند که ما تمایل داریم ویژگی‌های خودمان را به دیگران نسبت دهیم، به‌ویژه وقتی اطلاعات کمی داریم. این پژوهش تأکید می‌کند که باید تعادل را حفظ کنیم و از نشانه‌های واقعی استفاده کنیم.

نگاه غیرعلمی به موضوع ذهن خوانی

در کنار علم، برخی باورهای غیرعلمی هم درباره خواندن افکار وجود دارد. مثلاً در فرهنگ عامه، چیزهایی مثل طالع‌بینی یا “حس ششم” گاهی برای حدس زدن افکار دیگران استفاده می‌شوند. بعضی‌ها فکر می‌کنند با نگاه کردن به ستاره‌ها یا حس درونی می‌توانند بفهمند کسی چه فکری دارد. اما این روش‌ها پایه علمی ندارند و بیشتر به شانس یا تفسیر ذهنی بستگی دارند. مثلاً ممکن است بگویید “چون او متولد برج عقرب است، حتماً عصبانی است”، ولی علم می‌گوید این نتیجه‌گیری‌ها قابل اعتماد نیستند و باید به رفتار و نشانه‌های واقعی توجه کنیم.

نتیجه‌گیری

درک افکار دیگران یکی از شگفتی‌های ذهن انسان است که ما را به هم متصل می‌کند. آزمایش‌های علمی نشان داد که این مهارت ترکیبی از قدرت مغز و تجربه‌های زندگی ماست. از نظر روان‌شناسی و عصب‌شناسی، این فرآیند شامل حافظه، توجه، همدلی و فعالیت بخش‌های خاصی از مغز است. این موضوع نه‌تنها برای زندگی روزمره و کسب‌وکار ما مهم است، بلکه می‌تواند به بهبود روابط و کمک به کسانی که در این زمینه مشکل دارند، منجر شود. فقط باید یادمان باشد که این مهارت را با دقت و بدون افراط به کار ببریم تا از سوءتفاهم‌ها دور بمانیم. دفعه بعد که سعی کردید بفهمید کسی چه فکر می‌کند، یادتان باشد که ذهن شما در حال انجام یک کار پیچیده و فوق‌العاده است!

نویسنده: وحید زارعی

منابع

  1. Baron-Cohen, S. (2001). “Reading the Mind in the Eyes Test: A study with normal adults”. Journal of Child Psychology and Psychiatry. لینک به مقاله
  2. Frith, C. D., & Frith, U. (2006). “The neural basis of mentalizing”. Neuron. لینک به مقاله
  3. Premack, D., & Woodruff, G. (1978). “Does the chimpanzee have a theory of mind?”. Behavioral and Brain Sciences. لینک به مقاله
  4. Saxe, R. (2003). “People thinking about thinking people”. NeuroImage. لینک به مقاله
  5. Wellman, H. M. (2001). “Meta-analysis of theory-of-mind development”. Child Development. لینک به مقاله

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

با ما در تماس باشید

منتظر نظرات و پیام های شما هستیم

ما در مجموعه دیگرگونه آماده ایم تا به سوالات، نظرات و درخواست های شما پاسخ دهیم، بهترین روش ارتباطی با ما از طریق تکمیل فرم تماس و یا ارسال ایمیل می باشد پاسخ شما حداکثر پس از دو روز کاری ارسال خواهد شد. همچنین می توانید از طریق پیام رسان واتس اپ با ما در تماس باشید.

    پیام رسان واتساپ

    09031324777

    ایمیل پشتیبانی

    info@digargooneh.com

    آدرس دفتر

    شهرک صنعتی سفیدرود

    خانهمحصولاتمعرفی کتابمقالات